همدستی زن جوان با خواستگار سابق برای رهایی از دست شوهرش

زن جوانی که با شوهرش اختلاف داشت وقتی با خواستگار قدیمش در اینستاگرام مواجه شد، نقشه‌ای برای رهایی کشید اما در اجرای نقشه‌اش ناکام ماند.

 

اوایل شهریورماه مرد جوانی با مراجعه به دادسرای جنایی از ناپدید شدن همسر و دختر ۴ساله‌اش خبر داد.

رسیدگی به این پرونده به شعبه هشتم بازپرسی دادسرای امور جنایی تهران ارجاع شد و مرد جوان با طرح موضوع به بازپرس گفت: همسر و دخترم از خانه‌مان در جنوب‌غرب تهران برای خرید بیرون رفتند و بعد ناپدید شدند. از آن زمان از آنها خبری ندارم. تلفن همسرم خاموش است و هر جایی که به فکرم می‌رسید را گشته‌ام، خانه دوستان و اقوام را سر زده و جاهای دیگر را دنبال‌شان گشته‌ام، اما خبری از آنها نیست. وقتی فهمیدم طلاهای همسرم هم در خانه نیست، بیشتر نگران شدم و این به ماجرا مشکوک هستم.

به این ترتیب با دستور قضایی تحقیقات پلیسی آغاز شد و ماموران دنبال سرنخی از مادر و فرزند ناپدیدشده بودند که دو روز بعد مرد جوان این بار نزد مامور تحقیق پرونده در پلیس آگاهی تهران رفت و گفت: مرد ناشناسی از طریق واتس‌اپ با سیمکارت خارجی با من تماس گرفته و مدعی است که همسر و دخترم را ربوده و برای آزادی هر دوی آنها باید طلا یا دلارهایی به او بدهم که ارزش‌شان ۳۰۰  میلیون تومان است.

این مرد در مورد محل تحویل طلاها و دلار هم گفت: فردی که تماس گرفته بود قرار است در تماس‌های بعدی محل تحویل را به من اعلام کند، البته تهدید کرده اگر خواسته‌اش را انجام ندهم یا پای پلیس را وسط بکشم همسر و دخترم را می‌کشد و در تماس بعدی جای جنازه آنها را به من می‌گوید.

در پی این اطلاعات جدید ماموران پلیس مرد جوان و تماس‌های او را زیر نظر گرفتند و چند روز بعد وقتی فردی که مدعی آدم‌ربایی بود با او قرار گذاشت و محل قرار را اعلام کرد، شاکی پرونده پس از آموزش‌های لازم از سوی پلیس با کیف خالی سر قرار رفت تا به ظاهر دلار و طلاها را تحویل گروگانگیر بدهد. شاکی کیف را در محلی که به او اعلام شده بود گذاشت و ماموران پلیس که آنجا را زیر نظر داشتند فردی را که برای برداشتن آن رفته بود، دستگیر کردند و به اداره پلیس انتقال دادند.

مرد دستگیرشده در تحقیقات به کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران گفت: یکی از دوستانم پنج میلیون تومان به من داد که سر این قرار بروم و بسته‌ای را که احتمالاً ساک یا کیف است برایش بیاورم. به محل مورد نظر رفته بودم که ماموران سرم ریختند و دستگیرم کردند، اما اصلاً از ماجرای آدم‌ربایی و اینکه چه چیز قرار بود، داخل ساک باشد خبر ندارم. فقط قرار بود از ساختمان نیمه‌کاره چیزی را بردارم و برایش ببرم.

مرد دستگیرشده همچنین گفت قرار بود، ساک یا بسته را در یک ساختمان نیمه‌کاره دیگر تحویل دوستش بدهد. بنابراین ماموران با راهنمایی متهم دستگیرشده به جایی رفتند که گمان می‌شد مخفیگاه متهم اصلی آدم‌ربایی باشد.

پس از آن در ساختمان نیمه‌کاره‌ای که در شرق تهران بود فرد دیگری را بازداشت کردند که حدوداً ۳۰ سال داشت. مرد بازداشت‌شده اعتراف کرد در این ماجرا دخیل بوده، اما گفت کسی را ندزدیده و همسر شاکی این نقشه را طراحی کرده است.

او گفت: قبل از شاکی قرار بود من با این زن ازدواج کنم اما به خاطر مخالفت خانواده‌ها نتوانستیم با هم ازدواج کنیم. پس از آن مدتی تنها بودم و ماجرا برایم تمام شد تا اینکه بعد از سال‌ها به‌طور اتفاقی او را در اینستاگرام پیدا کردم و بعد فهمیدم با شوهرش اختلاف دارد و او را  کتک می‌زند و حتی درخواست طلاق کرده اما شوهرش او را طلاق نمی‌دهد. وقتی اینها را فهمیدم با هم مشورت کردیم و به خاطر علاقه‌ای که در گذشته به هم داشتیم تصمیم گرفتیم این نقشه را پیاده کنیم که مثلاً او را ربوده‌اند. نقشه آدم‌ربایی را اجرا کردیم. عشق ایام جوانی‌ام مدارک و طلاهایش را برداشت و با بچه‌اش از خانه فرار کرد و من یک خانه اجاره‌ای برایش گرفتم و او را آنجا فرستادم تا از شوهرش اخاذی و بعد از فرار به ترکیه برویم تا آنجا بعد از طلاق غیابی با هم ازدواج کنیم.

به این ترتیب ماجرای اخاذی ناکام ماند و مادر و بچه مفقودشده پس از چند روز پیدا شدند. پس از آن زن جوان مورد تحقیق قرار گرفت و گفته‌های خواستگاری قدیمی خود را قبول کرد. بنابراین او هم مانند خواستگار قدیمی بازداشت شد تا تحقیقات از آنها ادامه داشته باشد. همچنین دختر چهارساله هم تحویل پدرش شد.

 

دیدگاه