با آدمهای شکاک زندگیمان چه کار کنیم؟
پارانویا همان بیماریای است که خیلیها از آن با نام بدبینی و سوءظن یاد میکنند که یک تفکر غلط است که در ذهن بسیاری از افراد جا افتاده، اگرچه بدبینی و سوءظن جزو علائم این بیماری است ولی این همه ماجرا نیست.
این بیماری زیرمجموعهی اختلالات شخصیتی قرار میگیرد و با اینکه بیمار پارانویا نقاط مشترکی با بیمار اسکیزوفرنی دارد ولی از خیلی جهات با یکدیگر تفاوت دارند. متأسفانه در حال حاضر بسیاری از افراد زندگی مشترک خود را به دلیل ابتلای یکی از زوجین به پارانویا از دست میدهند و مجبور به جدایی میشوند.
البته باید دقت کرد که هر نوع بدبینی و بدگمانی پارانویا نیست و نباید هرگونه شک و گمان و سوءظن را با پارانویا یکی دانست. نکته مهم در خصوص پارانویا این است که این بیماری در بسیاری از اوقات قابلدرمان است و فرد میتواند با رعایت یکسری اصول رفتاری به زندگی معمولی خود ادامه دهد. در مطلب پیش رو با ویژگیهای این بیماران، چگونگی رفتار با آنها و سایر مسائل مرتبط با این بیماری بیشتر آشنا میشوید.
بیماری پارانویا از زمان قبل از بقراط در یونان وجود داشته است ولی با این نام شناخته نمیشده و اغلب این بیماری را نوعی دیوانگی میدانستند. پارانویا در زبان یونانی از دو بخش پارا (para) و نوس (nous) تشکیل شده و معنی دیوانگی میدهد. در قرن هجدهم اصطلاح پارانوئید برای اختلالاتی که علائمی مثل هذیان و توهم داشتند، استفاده میشد تا اینکه در سال ۱۸۹۳ امیل کریپلین(emil kraepelin) اصطلاح مستقل پارانویا را به کاربرد و آن را از پارافرنیا که در اروپا استفاده میشد، تفکیک کرد. یکی دیگر از کارهایی که کرپلین انجام داد جدا کردن پارانوئید از اسکیزوفرنی است چون بسیاری از علائم این دو بیماری شبیه یکدیگرند. این روانپزشک آلمانی توهم را جزو اصلیترین ویژگیهای بیماری پارانویا دانست.
او بر اساس معنای یونانی پارانویا هرگونه افکار توهمی را جزو این بیماری قرار داد. بهاینترتیب از نظر کرپلین کسی که با خودش فکر میکند یک شخصیت سیاسی یا ادبی – هنری مهم است نیز جزو بیماران پارانویا محسوب میشود. ویژگی اصلی بیماری پارانویا یا بیماران مبتلا به اختلال شخصیت، بدگمانی، شک و بیاعتمادی به همه افراد است. مبتلایان به این بیماری در بیشتر مواقع خشمگین هستند و نسبت به دیگران دشمنی دارند.
آنها به هر بهانهای دعوا و مرافعه راه میاندازند و به بقیه بهخصوص همسر خود سوءظن دارند. علاوه بر این، افراد مبتلا به پارانویا اغلب مواقع تصور میکنند تحت تعقیب هستند یا شخصی با آنها دشمنی دارد و آنها را مسموم یا بیمار کرده است. در بعضی موارد، فرد دچار این توهم میشود که دارای یک قدرت ماورایی یا برگزیدهی خداست که توسط یکسری نیروهای خارجی کنترل میشود.
علت چیست؟
با اینکه هنوز هیچ دلیل و علت قطعی برای این بیماری مشخص نشده اما نقش ژنتیک و وراثت را در ابتلا به این بیماری نمیتوان نادیده گرفت. تحقیقات متعددی نشان داده که وقتی یکی از دوقلوهای یکتخمکی همسان مبتلا به بیماری اسکیزوفرنی، علائم پارانویا دارند، دیگری هم به این بیماری مبتلا میشود.
همچنین تحقیقات نشان داده که میزان ابتلا به بیماری پارانویا در افرادی که به بیماری اسکیزوفرنی مبتلا هستند، بیش از بقیه است. علاوه بر ژنتیک که متهم اصلی این بیماری به شمار میآید، مصرف داروهایی که دارای آمفتامین هستند، همچنین مصرف قرصهای روانگردان، ماریجوانا، کوکائین و امثال اینها هم در ابتلا به این بیماری تأثیرگذار است. از دیگر عواملی که برای علت بیماری پارانویا ذکرشده، استرس و نگرانی است.
بعضی از تحقیقات ثابت کردهاند که وقتی فرد در شرایط سخت و تحت فشار باشد، رفتار پارانویاگونه انجام میدهد، بهبیاندیگر این رفتار میتواند واکنشی نسبت به سختی و فشارهای زندگی باشد؛ بنا بر این تحقیقات بیماری پارانویا در بیشتر گروههای اقلیت، مهاجران، اسیران و زندانیان شایع است. نکته قابلذکر دیگر در رابطه با بیماری پارانویا این است که مردان از زنان بیشتر به این بیماری مبتلا میشوند.
علائم پارانویا
اگر میخواهید با علائم یک بیمار پارانوئید آشنا شوید به رفتار او دقت کنید و ببینید کدامیک از این علائم را دارد؛ توهمهای دیداری، شنیدن صداهای غیرواقعی، کژانگاری، مانند گمان اشتباه مبنی بر اینکه همکارشما میخواهد شما را مسموم یا صدای شما را ضبط کند، بیزاری، خشم، گوشهگیری، خشونت، دشواریهای گفتاری، رئیسوار رفتار کردن و اندیشه و کنش خودکشی.
پارانویا در جامعه
تا به اینجا در خصوص بیماران مبتلابه پارانویا، علت ابتلای آنها و علائمشان صحبت کردیم ولی به یک موضوع خیلی مهم نپرداختیم و آن هم اینکه پارانویا علاوه بر اینکه میتواند یک فرد را بیمار کند، میتواند یک جامعه را هم بیمار و مبتلا کند.
درمان چیست؟
از آنجایی که هنوز علت قطعی ابتلا به این بیماری مشخص نشده، درمان قطعی هم برای این بیماری تعیین نشده است اما بهطورکلی شیوههای درمانی این بیماری را میتوان به دو بخش دارودرمانی و رواندرمانی تقسیم کرد. پیش از اینکه به مبحث درمان این بیماری بپردازیم، باید گفته شود که اغلب مبتلایان به پارانویا معتقدند که بیمار نیستند، به همین خاطر کمتر حاضر میشوند نزد درمانگر بروند.
این افراد به دلیل توهمی که دارند فکر میکنند خودشان مشکلی ندارند و این بقیه هستند که بیمارند و مشکل دارند. در بخش دارودرمانی، بیمار با استفاده از داروهای آرامبخش مثل دیازپام تسکین پیدا میکند. البته در برخی مواقع داروهای ضد روانپریشی برای فرد تجویز میشود که تجویز داروها بستگی به تشخیص پزشک و حد و اندازه بیماری فرد دارد. باوجوداینکه خیلی از بیماران پارانوئید تحت روش دارودرمانی هستند، روش رواندرمانی در اغلب مواقع از دارودرمانی موفقتر است. در این روش درمانگر بیش از هر چیز تلاش میکند تا حساسیتها و شک و سوءظنهای بیمار رفع شود؛ ضمن اینکه در طول درمان تلاش میشود که تواناییهای اجتماعی فرد نیز تقویت شود.
نکته مهم در مورد این روش درمانی آن است که درمانگر باید صبر و حوصله فراوانی برای پروسه درمانی داشته باشد چون معمولاً سروکار داشتن با این دسته از بیماران کار بسیار سختی است، آنها بسیار زودرنج هستند، رفتار خصمانه و تندی دارند و بهسرعت عصبانی میشوند. درمانگر در روش رواندرمانی ابتدا تلاش میکند شک و بدگمانی را از فرد دور و پس از آن با انجام تمرینهای آرامبخش او را از حالت انزوا و گوشهگیری خلاص کند.
علاوه بر اینکه در مرحله روش درمانی، درمانگر نقش بسیار مهمی دارد، خانواده بیمار هم بسیار تأثیرگذارند، طوری که امروزه یکی از روشهای درمانی پارانویا خانوادهدرمانی است. به این معنی که آنها میتوانند با آموزش دیدن در خصوص برخورد با بیماران و کمک به آنها بر سیر بهبودی بیمار تأثیر بسزایی داشته باشند. با اینکه پارانویا بیماری است که فرد را تا آخر عمر درگیر میکند ولی با اجرای پروسههای درمانی بهموقع و درست میتوان این بیماری را مدیریت و کنترل کرد.
چگونه با بیماران پارانوئید رفتار کنیم؟
اگر در دوروبریها یا نزدیکان خود با یک بیمار پارانوئید سروکار دارید، این توصیهها را جدی بگیرید.
سعی نکنید رفتار آنها را تغییر دهید، این کار تقریباً غیرممکن است.
سعی کنید ارتباطتان با بیمار را نزدیکتر کنید تا از شما راضی باشد، ولی هرگز بر سوءظنهایش صحه نگذارید و در این بحثها اصلاً شرکت نکنید.
هنگامی که بیمار سوءظن نسبت به همسرش پیدا کرده، مواظب باشید تا از همسر او جانبداری نکنید، این کار باعث به وجود آمدن پیشفرضهای جدید در او شده و ممکن است فکر کند شما با همسرش ارتباط دارید و به شما هم بدگمان شود.
هر چه اختلال پارانوئید شدیدتر باشد، احتمال دست زدن به خشونت در اینگونه بیماران بیشتر میشود. در این مواقع حتماً از پزشک کمک بخواهید.
از آنها انتظار روابط عاطفی نداشته باشید. برقراری این رابطه تقریباً غیرممکن است.
بهتر است برای جلوگیری از لوس شدن یا طلبکار بار آمدن بیمار، گاهی که از او ناراحت هستیم، او را بامحرومیت مواجه کنیم.
چه افراد مشهوری پارانویا داشتند؟
فروید، اختلال پارانویا را بیماری مختص روشنفکران و طبقه تحصیلکرده جامعه میداند. به عقیده فروید افراد معروف و مشهور به دلیل شهرتشان همواره توهم توطئه دارند؛ به نظر او روشنفکران چون بلندپرواز هستند، گاهی دچار این توهم میشوند که موقعیتشان خیلی با مردم عادی فرق دارد، پس هر آن ممکن است تحت تعقیب یا توطئه یک نفر باشند. اگرچه این نظر فروید را نمیتوان تعمیم داد ولی افراد مشهوری بودهاند که در طول زندگی شخصی و حرفهای خود از بیماری پارانویا رنج میبردند.
بسیاری از افراد مشهور هم به این بیماری مبتلا نبودهاند ولی تفکراتشان پارانویاگونه بوده است. بهعنوانمثال، استالین، رهبر و سیاستمدار شوروی در دوران حکومت خود همواره توهم این را داشت که دشمنان بسیاری در کمین و علیه او هستند یا مثلاً گالیله بهاندازهای جاهطلبی بیهوده و تکبر داشت که فکر میکرد همه به فکر سرقت آثار او هستند، طوری که یکبار کاپرا را آنچنان به سرقت از کتابها و اطلاعاتش متهم کرد که پای او را به دادگاه کشاند و یک مطلب تندوتیز هم علیه او نوشت.
نیچه یکی دیگر از افرادی است که بهمحض جدایی از محبوبهاش به همه زنان بدبین و دچار نوعی جنون شد؛ این موضوع در بسیاری از آثار او هم دیده میشود، اما توهم توبیخ و تحت تعقیب بودن در کافکا به اندازهای بود که یک روز صبح وقتی از خواب برخاست احساس کرد که قرار است محاکمه شود و باید به دادگاه برود، درحالیکه اصلاً اینگونه نبود؛ اما نقطه اوج این داستان جایی است که خودِ فروید هم که ماجرای ابتلای روشنفکران به پارانویا را طرح میکند، به این بیماری مبتلاست. او در حدی دچار توهم شده بود که در دورهای از زندگی خود ادعا میکرد میتواند بشریت را زیر سلطه فکری خود دربیاورد. ارنست همینگوی از نویسندگان معروف هم از پارانویا در امان نبود.
او علاوه بر پارانویا از بیماری افسردگی هم رنج میبرد، به همین خاطر تاب زندگی با این اختلالات روحی را نیاورد و یک روز تصمیم گرفت خودش را با یک تفنگ شکاری خلاص کند. بهاینترتیب میتوان گفت که بیماری پارانویا مختص قشر یا گروه خاصی از مردم نیست و هرکسی ممکن است به این بیماری مبتلا شود اگرچه وجود یکسری شرایط، زمینه ابتلا به این بیماری را فراهم میکند ولی میتوان گفت هیچکس از فکر و رفتارهای پارانویاگونه در امان نیست.