فارین پالیسی بررسی کرد؛

دلایل به آغوش کشیدن بشار اسد توسط اعراب چیست؟

نشریه فارین پالیسی در گزارشی نوشت: امریکا (در مقایسه با چین و روسیه) در منطقه نبود. بلکه این نتیجه تغییر اولویت‌های کشور‌های منطقه است. اگرچه برخی از بازیگران منطقه ای، مخصوصا قطر، مخالف بهبود رابطه با حکومت اسد هستند، برخی دیگر مانند عربستان سعودی و امارات متحده عربی، پس از سال‌ها حمایت مالی از شبه نظامیان مخالف اسد، به سمت عملگرایی حرکت کرده اند.

به گزارش جهان مانا به نقل از انتخاب، در ادامه این مطلب آمده است: برخی از کشور‌های منطقه مانند عمان و عراق هرگز روابط خود را با حکومت اسد قطع نکردند. امارات از سال ۲۰۱۸ با بازگشایی سفارت خود در دمشق، پایتخت سوریه، کارزار عادی سازی روابط را آغاز کرد. اردن نیز تلاش‌هایی برای همکاری با سوریه در زمینه امنیت مرزی داشته است، اما ثروت و قدرت منطقه‌ای عربستان سعودی و امارات متحده عربی تأثیر بیشتری بر تحولات منطقه می‌گذارد. دولت عربستان سعودی از اسد برای حضور در نشست اتحادیه عرب در ریاض دعوت کرد و ممکن است قاهره را برای عادی سازی روابطش با دمشق تحت فشار قرار دهد.

جورجیو کافیرو، مدیرعامل شرکت مشاوره‌ای «گلف استیت آنالیتیکس» گفت: «در حالی که کشور‌های عربی مانند امارات و عربستان سعودی در پی اعلام استقلال از واشنگتن و تنوع بخشیدن به مشارکت‌های خود در صحنه بین المللی هستند، روابط ابوظبی و ریاض با روسیه برای هیات حاکمه امارات و عربستان اهمیت فزاینده‌ای دارد.»

وی افزود: «عادی سازی روابط با سوریه، به نزدیک شدن این اعضای [شورای همکاری خلیج فارس] به مسکو کمک می‌کند، اما البته این تنها انگیزه آن‌ها برای گرم‌تر کردن روابط با دمشق نیست».

در واقع، سوریه صرفاً میدان نبرد نیابتی جنگ سرد قرن بیست و یکمی ایالات متحده از یک طرف و روسیه و چین از سوی دیگر نیست، بلکه در مرکز مسائل مرتبط با ثبات و امنیت منطقه ای، در طیفی از موضوعات مختلف، از تجارت مواد مخدر گرفته تا مدیریت روابط با ایران، قرار دارد.

اسد از زمانی که حکومتش در جریان بهار عربی، سرکوب اعتراضات داخلی را آغاز کرد، در سطح بین المللی منزوی شده است. اما انزوای آن در سال ۲۰۱۹، زمانی که ایالات متحده تحریم‌های سزار را وضع کرد، شدیدتر شد. قانون تحریم‌های سزار، افراد و نهاد‌هایی را که با حکومت سوریه مرادوات تجاری داشتند، از جمله تجارت در صنایع نفت و گاز طبیعی، هدف قرار داد. بر اساس گزارش نیویورک تایمز، اقتصاد سوریه در سال ۲۰۲۰ عمیقا در بحران بود و حدود ۸۰ درصد از مردم در فقر زندگی می‌کردند و ۴۰ درصد از شهروندان شغلی نداشتند. تحریم ها، یک دهه جنگ و شورش تروریستی و بحران اقتصادی منطقه ای، اقتصاد سوریه را نابود کرده بود.

اقتصاد بحران زده و منزوی، راه را برای تجارت غیرقانونی ماده مخدر کاپتاگون در سوریه باز کرد و همچنین موجب تقویت نفوذ ایران و روسیه در این کشور شد.

مؤسسه نیولاین در سال گذشته، گزارشی درباره تلاش‌های اردن برای عادی سازی روابط با سوریه منتشر کرد و به تشریح چالش‌های این تلاش ها، به‌ویژه در رابطه با تجارت کاپتاگون پرداخت. اگرچه تعیین جزئیات دقیق در مورد تولید و تجارت کاپتاگون دشوار است، اما این ماده احتمالاً میلیارد‌ها دلار سود به همراه دارد.

کرم شعّار، تحلیلگر مستقل سیاست و اقتصاد سوریه گفت: «برآورد رقم دقیق دشوار است، اما با توجه به اینکه ارزش بازار این صنعت بیش از ۱۰ میلیارد دلار است، آنچه که حکومت اسد به جیب می‌زند، به اعتقاد من کمتر از یک میلیارد دلار نیست» وی افزود: «هر طور که به این مساله نگاه کنید، درآمد آن از صادرات قانونی سوریه فراتر می‌رود و این نقشی محوری در نگاه کشور‌های منطقه به سوریه و نحوه برخورد با آن دارد.»

این محموله‌ها عمدتاً از اردن و لبنان عبور می‌کنند و به سراسر منطقه می‌روند، اما عربستان سعودی بیشترین تعداد کشفیات را از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۹ گزارش کرده است. طبق گزارش سال ۲۰۲۱ سازمان ملل، عربستان سعودی در سال ۲۰۱۹، کشف نزدیک به ۱۴۶ میلیون بسته را گزارش کرده که در مقایسه با کشف ۲۳ میلیون بسته در اردن، رقم بسیار بالاتری است. اگرچه کشور‌های عربی ممکن است امیدوار باشند که تجارت غیرقانونی کاپتاگون را از طریق مذاکره با دمشق و سرمایه گذاری در اقتصاد قانونی سوریه کنترل کنند.

همچنین کشور‌های ثروتمند خلیج فارس و کشور‌های متکی به آن‌ها ممکن است با اصلاح روابط با دمشق و همکاری با تهران، به دنبال کاستن از نفوذ ایران بر سوریه باشند، اما همانطور که آرون لوند، یکی از تحلیلگران اندیشکده «Century International»، در آژانس تحقیقات دفاعی سوئد گفت، این اولین بار نیست که آن‌ها چنین تلاش‌هایی را انجام می‌دهند.

لوند در مصاحبه‌ای گفت: «قبل از جنگ، تلاش‌های متعددی برای «چرخش» سوریه، دور شدن از ایران و ورود به حوزه تحت رهبری عربستان انجام شد، اما کشور‌هایی که این مانور را انجام می‌دهند، بار‌ها و بار‌ها ناکام مانده اند و فکر می‌کنم احتمالاً این بار پیش از هرچیز فهمیده اند که اسد در مورد مسائل اصلی مانند ایران تسلیم نمی‌شود. او به ایران نیاز دارد و قرار نیست از تهران فاصله بگیرد. همچنین متوجه شده اند که او یک مذاکره کننده قابل اعتماد نخواهد بود که هر آنچه را که وعده داده است، انجام دهد.»

ایران و سوریه چندین دهه است که رابطه عجیبی را شکل داده اند. اگرچه جمهوری اسلامی و حکومت اسماً سکولار اسد ممکن است در ظاهر اشتراکات کمی داشته باشند، اما آن‌ها مدت هاست که ایدئولوژی‌های مشابهی در مورد اسرائیل و ایالات متحده و نفوذشان در منطقه دارند.

ایران در سال ۱۹۸۲ به سوریه علیه اسرائیل، کمک نظامی کرد و  وابستگی متقابل دیرینه بین دو کشور آغاز شد. ایران برای مقابله با اسرائیل و درطول جنگ داخلی برای مبارزه با گروه‌های مخالف اسد، به حکومت سوریه تسلیحات، آموزش و سایر کمک‌های نظامی ارائه کرد. همچنین سوریه یک مسیر ترانزیتی کلیدی برای انتقال تسلیحات و تدارکات از ایران به حزب الله لبنان است.

در سال ۲۰۰۶، ایران و سوریه یک پیمان دفاعی متقابل امضا کردند که در آن زمان چیزی بیش از نمایش به نظر می‌رسید. با این حال، در طول جنگ داخلی سوریه، کمک‌های ایران و روسیه به طور موثری برای حکومت اسد مفید بوده است. همچنین قبل از جنگ داخلی، ایران از اقتصاد باز سوریه استفاده کرد و در سال ۲۰۰۷ میلیارد‌ها دلار در زیرساخت‌ها و پروژه‌های دیگر در آنجا سرمایه‌گذاری کرد. بنا بر گزارش رویترز، ایران در سال ۲۰۱۵، یک خط اعتباری یک میلیارد دلاری  و در سال ۲۰۱۳ یک خط اعتباری ۳.۶ میلیارد دلاری برای خرید کالا‌هایی مانند سوخت و محصولات مصرفی از جمله مواد غذایی، به سوریه  اختصاص داد.

تهران مجددا در حال سرمایه گذاری در سوریه است. دو کشور اوایل ماه جاری توافقنامه‌های چندین ساله مربوط به زیرساخت‌ها و تجارت امضا کردند. ایران به‌عنوان یکی از عوامل کلیدی که حکومت اسد را در ۱۲ سال گذشته سرپا نگه داشته، بعید است که جایگاه برترش نزد حکومت سوریه را از دست بدهد.

ناتاشا هال، کارشناس ارشد برنامه خاورمیانه در اندیشکده «مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌المللی» گفت: «ایران جای پایش در سوریه محکم است. آن‌ها جایی نمی‌روند.»

کشور‌های دیگر ممکن است در آینده، فرصت‌هایی برای کسب درآمد از بازسازی سوریه پیش روی خود ببینند. سوریه پس از یک دهه جنگ و همچنین زلزله‌های ویرانگر اخیر در مرز ترکیه و سوریه که بخش زیادی از کشور را به ویرانه تبدیل کرد، نیاز به بازسازی دارد. به ویژه امارات ممکن است برای اجرای پروژه‌های ساخت و ساز، در آنجا فرصت‌هایی برای خود متصور باشد.

در نهایت ثبات سیاسی‌ای که عربستان سعودی و امارات در سوریه به دنبال آن هستند، یک ثبات سیاسی در قالب اقتدارگرایی و خودکامگی است که اکنون به یک هنجار منطقه‌ای تبدیل شده است. اگرچه رهبرانی مانند محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی و عبدالفتاح سیسی، رئیس جمهور مصر، مانند اسد دست به کشتار جمعی نزده اند، اما هیچ یک از کشور‌هایی که به دنبال تجدید روابط با سوریه هستند، دموکراتیک نیستند. به یک معنا، استقبال از اسد برای بازگشت به صحنه، نشان دهنده پایان سخت و تلخ بهار عربی است.

اما همچنان کشور‌هایی در منطقه هستند که هنوز از اسد استقبال نکرده اند. به ویژه قطر و مصر دلایل خاص خود را برای اتخاذ مواضع دو پهلو در قبال سوریه دارند.

قطر مهم‌ترین و ثروتمندترین مانع پذیرش مجدد سوریه در منطقه است. همانطور که کافیرو در مقاله اخیر خود در اندیشکده «مرکز استیمسون» آمریکا اشاره کرد، به نظر می‌رسد یکی از دلایل قطر برای اتخاذ این موضع در قبال سوریه، تمایلش به حفظ روابط خود با ایالات متحده و غرب است، اما علاوه بر این قطر آشکارا و عملا از نیرو‌های ضد اسد حمایت کرده است. همچنین قطر پس از تجربه محاصره‌ای که امارات متحده عربی در سال ۲۰۱۷ علیه آن آغار کرد، کمتر احتمال دارد که در برابر فشار قدرت‌های خلیج فارس تسلیم شود. این بحران در سال ۲۰۲۱ حل شد، اما قطر در حالی از این محاصره بیرون آمد که اتحادش با امریکا مستحکم‌تر شده بود. با این حال، فشار ترکیه و ایران در نهایت می‌تواند قطر را به سمت پذیرش آشتی با سوریه سوق دهد.

«دارین خلیفه»، تحلیلگر ارشد سوریه در «گروه بین المللی بحران»، طی ایمیلی در مورد مصر نوشت: «به نظر نمی‌رسد که سیسی اهداف مشخصی برای عادی سازی روابط با اسد داشته باشد، اما قاهره مدتی است که از ایده طرد شدن یک رژیم منطقه‌ای به دلیل حکومت استبدادی و ارتکاب خشونت،   ناراحت است».

این تحلیلگر افزود: «با این حال، سیسی نمی‌خواهد گام‌های یکجانبه‌ای در قبال اسد بردارد که البته این بخشی از رویکرد کلی محتاطانه سیاست خارجی او است و هدفش حفظ تعادل با همه بازیگران کلیدی منطقه‌ای و بین‌المللی است».

مصر همچنین ممکن است تلاش کند در ازای تجدید روابط با اسد از حامیان سعودی و اماراتی خود کمک مالی بگیرد. اگرچه مقامات مصری با همتایان سوری خود دیدار کرده اند، اما هیچ اطلاعیه رسمی در مورد نتیجه این دیدار‌ها منتشر نشده است.

ایالات متحده، بریتانیا و اتحادیه اروپا به صراحت اعلام کرده اند که علاقه‌ای به رابطه با دمشق ندارند و تحریم‌ها علیه سوریه را لغو نمی‌کنند، اما دیپلمات‌ها در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا گزارش داده اند که با این حال، اروپا و امریکا نمی‌خواهند مانع احیای روابط دیگر کشور‌ها با سوریه شوند.

روند عادی سازی، به حکومت اسد مشروعیت می‌بخشد و اگرچه بنا بر گزارش ها، کشور‌های منطقه برای عادی سازی روابط با سوریه، انتظاراتی را مطرح کرده اند- اینکه دمشق انتقال کاپتاگون را متوقف کند، پناهندگان را بازگرداند، خشونت در مرز‌ها را مدیریت کند و از ایران فاصه بگیرد-، ولی در حال حاضر هیچ جدول زمانی، هیچ معیاری برای موفقیت، و هیچ مکانیسم اجرایی برای اطمینان از تغییر رفتار حکومت اسد نسبت به همسایگان یا مردم سوریه، وجود ندارد.

 

دیدگاه