یک واکنش خبرساز به عامل موساد خواندن پزشکیان

بهزاد نبوی گفت: تندروها حتی در این مجلس هم بابت‌عدم کفایت و عزل رییس‌جمهور توفیقی نخواهند یافت و کلیت مجلس، هرگز پاسخ مثبتی به آن‌ها نمی‌دهد. این رادیکال‌ها می‌خواهند از قافله عقب نیفتند، بنابراین به چهره دولت چنگ می‌کشند.​

به گزارش جهان مانا،  بهزاد نبوی فعال سیاسی اصلاح طلب حل مشکلات اقتصادی را نقطه کانونی مطالبات همه ایرانیان معرفی کرده و معتقد است دولت با حل مشکلات اقتصادی و ایجاد رفاه می‌تواند توجه همه ایرانیان را به خود جلب کند. او توهین‌های اخیر تندروها به دولت و رییس‌جمهور را نشانه زوال‌رادیکالیسم دانسته و معتقد است تندروها برای اینکه از قافله عقب نمانند دست به چنین اقداماتی می‌زنند. 

 

در ادامه گزیده این گفتگو را که با اعتماد انجام شده؛  می‌خوانید: 

  • ریشه‌های بروز جنگ ۱۲روزه سیاست‌های بلندمدت ایران است که به دلیل شرایط فعلی کشور صلاح نمی‌دانم، نبش قبر کرده و به آن‌ها بپردازم. اما عملکرد مردم ایران در قبال این تهاجم ددمنشانه به‌شدت مورد تایید من است. به خصوص عملکرد نیروهای مسلح، واکنش مردم درعدم پاسخگویی به اهداف و خواسته‌های دشمنان و عملکرد دولت در رتق و فتق امور کشور در دوره بحران قابل قبول است. 
  • انتخابات‌های ایران طی سال‌های اخیر با کاهش مستمر مشارکت همراه بوده است. تا چه اندازه این کاهش مشارکت‌های عمومی، باعث طمع دشمنان در حمله به ایران شده است؟ اهمیت این موضوع زمانی برجسته می‌شود که بدانیم پیش از این در دهه ۷۰ خورشیدی مشارکت بالای مردم در انتخابات دوم‌خرداد ۷۶ باعث از دستور کار خارج شدن پروسه حمله به ایران شد. 
  • اسراییل در حال حاضر به خصوص با توجه به مشکلاتی که برای مناطق نفوذ ایران در منطقه ایجاد شده به ترتیب اولویت، ۳هدف کلی را در مواجهه با ایران دنبال می‌کند. قبل از ذکر این موارد لازم است اشاره کنم این صحبت‌ها بر اساس تحلیل‌های شخصی من است نه اطلاعات مستند و رسمی. در واقع اطلاعات موثقی از جزییات این موضوعات ندارم. اما معتقدم اولویت اول اسراییل از حمله به ایران، تجزیه ایران، اولویت دوم، سرنگونی نظام جمهوری اسلامی و نهایتاعدم دستیابی ایران به انرژی هسته‌ای است. در مورد هدف سوم، اروپا و امریکا هم با اسراییل همسو هستند. اما در دو هدف دیگر یا همسویی وجود ندارد یا اختلاف نظرهایی میان آن‌ها (اسراییل و امریکا و اروپا) به چشم می‌خورد. البته نمی‌توان انکار کرد که کاهش مشارکت مردم در انتخابات ایران و مواردی مانند آن، اسراییل را به سمت این اشتباه راهبردی کشاند که انتقادات عمومی و نارضایتی‌های داخلی، می‌تواند سبب همسویی مردم با نتانیاهو شود! اما اینکه آیا موضوع کاهش مشارکت مردم در انتخابات و در دیگر بزنگاه‌های سیاسی و اجتماعی دلیل اصلی جنگ اسراییل علیه ایران است؟ معتقدم که اینگونه نیست و دلایل دیگری هم در این میان وجود دارد. 

تندروها حتی در این مجلس هم بابت‌عدم کفایت و عزل رییس‌جمهور توفیقی نخواهند یافت و کلیت مجلس، هرگز پاسخ مثبتی به آن‌ها نمی‌دهد. این رادیکال‌ها می‌خواهند از قافله عقب نیفتند، بنابراین به چهره دولت چنگ می‌کشند.

  • به نظر من هم هنوز جنگ تمام نشده است. یکی از دلایلی که به پرسش ابتدایی شما پاسخ ندادم همین مساله است. اما با سیاست‌های مدبرانه می‌شود از تکرار مشکلات جلوگیری کرد. به عنوان مثال نجنگیدن با همه دنیا و ارزیابی صحیح توانایی‌های خودمان مهم است. برخی اظهارات عجیب و هزینه‌ساز مانند اینکه قرار است ترامپ را ترور کنیم، نیویورک را بمباران می‌کنیم یا کاخ سفید را تبدیل به حسینیه خواهیم کرد! نتیجه‌ای جز بی‌اعتمادی مردم و افزایش هزینه‌های کشور ندارد. برای رفع این مشکلات مهم‌ترین راهبرد، همانی است که در همه گفت‌وگوهای قبلی بر آن تاکید می‌کنم و آن تجدیدنظر در سیاست‌های خارجی کشور است. از این طریق است که می‌توانیم مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم را هم حل کرده و در مسیر تنش‌زدایی و رشد گام برداریم. 
  • مهم‌ترین تقدیری که باید از مردم صورت گیرد، حل مشکلات اقتصادی و معیشتی آن‌ها از طریق تجدید نظر در سیاست‌های حوزه خارجی است. به اعتقاد من این مهم‌ترین ضرورت و مساله است.
  • اصلاحات سیاسی، گسترش آزادی‌ها، رفع فیلترینگ و… مسائل مهمی هستند اما اصلی‌ترین مطالبه مردم حل مساله اقتصاد و معیشت است. این مطالبه همه اقشار مردم است و یک مطالبه فراگیر محسوب می‌شود. برای شما از چین مثال می‌زنم. چین کشوری است که از انقلاب آن چیزی جز استبداد و دیکتاتوری باقی نمانده است. حاکمیت این کشور توانسته حدود ۱.۵میلیارد چینی را با توسعه اقتصادی و بهبود وضعیت رفاهی مردم راضی نگه دارد. با وجود اینکه در چین استبداد و دیکتاتوری وجود دارد و آزادی‌های قابل توجهی به مردم داده نمی‌شود، اما چون سیستم توانسته شکم مردم را سیر کند و به نیازهای ضروری آن‌ها پاسخ دهد و سطحی از رفاه را تدارک ببیند، مردم در مقابل حاکمیت نایستاده‌اند. 
  • تندروها حتی در این مجلس هم بابت‌عدم کفایت و عزل رییس‌جمهور توفیقی نخواهند یافت و کلیت مجلس، هرگز پاسخ مثبتی به آن‌ها نمی‌دهد. این رادیکال‌ها می‌خواهند از قافله عقب نیفتند، بنابراین به چهره دولت چنگ می‌کشند. علی‌القاعده برخی مسوولان که به راحتی در زمان بیانیه دادن گروه‌های سیاسی اعلام نظر کرده و گروه‌های سیاسی را تهدید می‌کنند، در چنین مواردی که یک فرد یا جریان رییس‌جمهور کشور را عامل موساد خطاب می‌کند! هم باید ورود کرده و واکنش نشان دهند. من معتقد به خفه کردن صدای منتقدان نیستم اما صحبت‌هایی از این دست که «رییس‌جمهور عامل موساد است»، موضوعی نیست که به راحتی بتوان از کنار آن گذشت. اگر اسناد و مدارکی وجود دارد باید ارایه شود و در غیر این صورت لازم است با تهمت‌زنندگان برخورد قانونی شود. 
  • در مورد بیانیه اصلاح‌طلبان نظرم را گفتم. دیدم انصاف‌نیوز از قول من مطلبی را منتشر کرده که درست نبود. خواستم تکذیبیه‌ای منتشر کنند که البته انجام شد. من با بیانیه جبهه اصلاحات عمدتا به دلیل وارد کردن مسائل سیاست داخلی در بحث سیاست خارجی و به دلایلی که در پاسخ‌های قبلی به شما گفتم موافق نبودم. معتقدم این مسائل باید از طریق گفت‌وگوهای خصوصی با مسوولان حل و فصل شوند. جبهه اصلاحات اقداماتی را هم در این زمینه (گفت‌وگو با مسوولان) صورت داده و همچنان نیز پیگیری می‌کند. اما در عین حال با بخشی از بیانیه که بسیاری از افراد انتقاد داشتند، همسو بودم. نه تنها همسو بودم بلکه نظراتی تندتر از جبهه اصلاحات نیز داشتم. منتقدان به بیانیه اصولا دودسته هستند. دسته‌ای ضمن پذیرش اصل مطالب و محتوای بیانیه، نسبت به زمان طرح بیانیه انتقاد دارند. با یکی از افراد که صحبت کردم این نظر را داشت که چرا تعلیق غنی‌سازی در قبال رفع تحریم جابه‌جا نشده است. یعنی گفته نشده ابتدا باید رفع تحریم صورت گیرد بعد ایران اقدام به تعلیق غنی‌سازی کند! ممکن است مطالبه درستی باشد. شخصا به این موضوع توجه نکرده بودم، اما این دوستان استدلال داشتند که بهتر است اینگونه طرح مساله می‌شد. بنابر این طیفی از منتقدان اصل بیانیه را قبول دارند اما به لحن و زمان بیانیه انتقاداتی دارند. البته به نظرم افرادی که در چهارچوب تشکل‌های اصلاح‌طلب کار می‌کنند باید این مسائل را خصوصی و در جلسات غیرعلنی در اختیار جبهه قرار دهند. دسته دوم تندروهای جنگ‌طلب داخلی و نفوذی‌های سیاسی هستند. نباید از نفوذی‌های سیاسی غفلت کرد. طیف‌هایی که نمی‌خواهند مشکلات کشور حل شود و مدام بر طبل جنگ می‌کوبند. این دسته بر دولت انتقاد می‌کنند چرا با امریکا مذاکره کرده و قصد داری در آینده هم مذاکره کنی؟! 
  • به نظر من مذاکره با امریکا قبل از جنگ ۱۲روزه منطقی بود و تلاش برای گفت‌وگو با امریکا در آینده هم عاقلانه است. مذاکره با اروپا هم باید ادامه یابد. در عین حال باید مراقب باشیم که مکانیسم ماشه به کشورمان تحمیل نشود. اینها همگی به ضرر کشور و مردم ماست. 

 

دیدگاه
آخرین اخبار
بازار