عباس عبدی:فعالان اصیل از صحنه سیاست کنار رفته و هوچی ها به میدان آمده‌اند

عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت:اگر از من پرسیده شود که در ایران کنونی به چه تخصصی بیش از همه نیازمندیم که در وجود آن به ‌شدت فقیر هستیم خیلی سریع خواهم گفت به سیاستمدار. در واقع مشکل اصلی و مادر مشکلات کشور، سیاست است.
درست است که مردم با مشکلات و مسائل اقتصادی و اجتماعی دست به گریبان هستند ولی ریشه همه این مسائل و مشکلات در ضعف و نارسایی‌های سیاسی است زیرا که سیاست و سیاستمدار باید این مسائل را شناخته و آنها را حل کند. اگر سیاستمداران کاربلد نباشند، چه کسی آن را انجام خواهد داد؟ واقعیت این است که سیاست اگرچه میدانی گسترده و فراگیر به گستره 80 میلیون نفر جمعیت دارد و شاید هیچ حوزه‌ای تا این حد گستردگی و فراگیری نداشته باشد ولی از آنجا که این میدان در ایران کنونی محلی برای انجام بازی بی‌قاعده و فاقد استانداردهای لازم است هر کسی که فیلش یاد هندوستان کند به مبتذل‌ترین شکل ممکن وارد این میدان شده و به بازیگری مشغول می‌شود. هر کسی که درست یا نادرست فکر می‌کند آدم خوبی است و انگیزه خیرخواهانه‌ای دارد، خیال می‌کند حتما سیاستمدار خوبی هم هست. ولی اگر میان فوتبالیست خوب یا آهنگر خوب یا… خوب بودن با انسان خوب بودن تلازم پیدا کردید، اینجا هم می‌توانید ملازمه برقرار کنید.

موضوع سیاست و بازیگران آن به پایین‌ترین سطوح قابل تصور و ممکن تنزل یافته‌اند. یکی به این علت که ساختارهای مناسب برای شکل‌گیری فضای سیاسی مطلوب در جامعه وجود ندارد. به‌طور مشخص باید به ضرورت وجود رسانه‌های مسوول و نهادهای سیاسی مدنی برای گفت‌وگوی عمومی در جامعه اشاره کرد. همه آنها به نحوی تضعیف شده‌اند.

علت دیگر اینکه کنشگران اصیل سیاست از همه جناح‌ها کم‌کم به حاشیه رفته‌اند و یک عده هوچی که قدرت را فقط برای قدرت می‌خواهند و هدف و غایت زندگی آنان قدرت است، میدان‌دار عرصه سیاست شده‌اند و هر کس نعره‌های گوشخراش‌تری درباره فساد و علیه این و آن فرد یا کشور بزند، پژواک حرف‌هایش بازتاب بیشتری خواهد داشت حتی اگر خودش تا خرخره در فساد غرق باشد. تقریبا می‌توان گفت کمتر هفته‌ای است که یک یا دو جمله ارزشمند و قابل فهم و قابل اعتنا از سیاست‌ورزان کشور بشنویم. ولی تا دل‌تان بخواهد هر روز از یمین و یسار حرف‌های بی‌ربط و بی‌محتوا و متناقض و صد من یک غاز زده می‌شود. حرف‌هایی که عموما از روی ناآگاهی و بی‌اطلاعی و حتی بی‌مسوولیتی مفرط زده می‌شود و بیشتر از طرف مشاوران کم‌مایه و سطحی به این سیاستمداران خورانده می‌شود. در واقع باید گفت که بزرگ‌ترین دروغ در مبارزه با فساد، فسادی است که در جریان این مثلا مبارزه رخ داده و مبارزه سطحی با فساد مستمسکی شده که لایه‌های اصلی فساد و ناکارآمدی دیده نشود و پنهان بماند. این وضعیت محصول یکه‌تازی سیاست‌ورزان قدرت‌طلب و کم‌خرد است. در ایران قحطی سیاستمدار به وجود آمده است. بازی سیاست در ایران را می‌توان مقایسه کرد با مسابقه فوتبالی که صدها نفر از تماشاگران وارد زمین شده باشند و هر کس دنبال زدن گل باشد. به دروازه خودی یا رقیب؟ فرق یا اهمیتی ندارد. داوری، سرگردان. مربی و نظم و انضباط هم وجود ندارد. اگر این بازی زیبا و قابل پیگیری باشد، سیاست‌ورزی در ایران نیز زیباست و قابلیت پیگیری دارد. تا هنگامی که بازی سیاست در ایران قاعده‌مند و با حضور بازیگران صاحب صلاحیت و متکی به رسانه آزاد و مسوول و نهاد حزبی نباشد، وضع کشور سر و سامان نخواهد گرفت.

دیدگاه