رضا کیانیان و بحثی که بر سر ناصر طهماسب درانداخت

واکنش تند مدیر‌کل نظارت و ارزش‌یابی سازمان سینمایی وزارت ارشاد به استوری رضا کیانیان درباره زنده‌یاد ناصر طهماسب دیدگاه دکتر جوادی‌یگانه - جامعه‌شناس- را تایید می‌کند که نوشته بود: «نوع تعامل هنرمندان با درگذشت مرحومان پروانه معصومی و ناصر طهماسب، شاهدی از دوجامعه‌ای‌شدن جامعه ایران است. دو جامعه در یک کشور، با دو نظام ارزشی و دو گروه مرجع متفاوت، که هر کدام از طرف مقابل، انسانیت‌زدایی کرده است. ‌بادهای کِشته‌شده، توفان شده است؛ وای از وقت درو!».

نویسنده : مهرداد خدیر

رضا کیانیان- بازیگر- این استوری را در صفحه خود گذاشته بود: «آقای طهماسب، واقعا ارزشش را داشت؟» همین و هرگز لفظ ناپسند «صدا فروش» را برای «صدا پیشه»  ماندگار و خاطره‌ساز ما به کار نبرده چندان که در برخی واکنش‌ها در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی دیدیم.

آقای روح‌الله سهرابی ( مدیر کل ارزش‌یابی سینمایی دولت اصول‌گرای فعلی ) پرسیده است: «آیا تو چنان که می‌نمایی هستی؟ شما چطور آقای بازیگر؟ وقتی بیشترین حضورهای ارگانی و دولتی را در سریال‌ها و سینمایی‌های دولتی داشته‌اید و دستمزدهای نجومی گرفته‌اید بگویید که ارزشش را داشت؟»

به نظر می‌رسد آقای مدیر‌کل خلط مبحث کرده است. زیرا رضا کیانیان بر بازی در نقش‌های مختلف با سرمایه گذاری دستگاه‌های دولتی و ارگانی و دریافت دستمزد کلان انتقاد نکرده بلکه پرسش او ناظر به امری دیگر است. در واقع او با کلیت جمهوری اسلامی مشکل ندارد. با نواصول‌گرایی رادیکال مشکل دارد. با همکاری معتقدان با آنان هم مشکل ندارد. با همراهی کسانی که تعلق خاطری به این گفتمان تازه حاکم شده ندارند ولی به دلایلی همراهی می کنند مشکل دارد. روشن‌تر این که اگر مرحوم طهماسب به تمام متن‌هایی که خواند باور داشت مشکلی نبود. حال آن که احساس می‌شد زیست و باور او این گونه نبوده است.

یک بار درباره داریوش فرهنگ نوشتم بازی در سریال گاندو علیه مذاکرات وزیر خارجه مملکت به قصد رهایی از تحریم فلج کننده که اخلاق و اقتصاد ما را له کرده با نقش‌هایی که حمید‌رضا پگاه یا کمیلی در سریال‌هایی با موضوع امنیتی و مثلا علیه داعش بازی می‌کنند متفاوت است.

چون آنها سرشان را پایین نمی‌گیرند ولی وقتی در حاشیه مراسمی در خانه اندیشمندان علوم انسانی در گرامی داشت دکتر پرویز ممنون از داریوش فرهنگ پرسیدیم بابت در سریال گاندو چه حسی دارد احساس خوبی بروز نداد. اگر می‌گفت راضی‌ام و اقتخار می‌کنم مشکلی نبود. اما نگفت. اگر این متن را انکار کنند دقیق‌تر خواهم گفت چه عبارتی به کار بردند اما هیچ حس خوبی نداشت و افتخار نمی‌کرد.

   نکته ظریف و دقیقی که کیانیان می‌گوید ارزش تعارض ندارد در همین است. حس می‌شد ناصر طهماسب با عشقی وافر به جای جک نیکلسون یا علی نصیریان در هزار دستان حرف می‌زند و ابوالفتح را او هم دارد بازی می کند یا در هارولد لوید و ده‌ها اثر فاخر دیگر صدایی ماندگار به یادگار گذاشت اما برخی از مستندهای سیاسی با صدای او این حس را انتقال نمی‌داد چرا که اصلا جنس او این‌گونه نبود و به خاطر همین کیانیان می‌پرسد: ارزشش را داشت؟ 

 در واقع بازیگر مشهور سینما سوال طرح نمی‌کند بلکه با پرسش استفهامی که جواب آن مشخص است می‌خواهد بگوید وقتی همه دیر یا زود می‌میریم بهتر است کاری خلاف عقیده و باور خود انجام ندهیم یا اگر به اقتضایی تن می‌دهیم طولانی مدت نباشد. مثل مهران مدیری که اگرچه گاهی و کمی تن می‌دهد و از پول سرشار بدش نمی آید ولی به اصولی وفادار است و تن دادن همیشگی نیست.

   دقت کنید! ایفای نقش در فلان فیلم و سریال ولو تهیه کننده آن فلان دستگاه باشد خیلی فرق دارد با گفتار متنی کاملا جهت‌دار که به نظر نمی‌رسد گوینده با آن موافق باشد.

این حتی با گویندگی خبر هم متفاوت است. هیچ‌کس مسوولیت خبرهایی را که محمد رضا حیاتی طی سال‌ها خواند و احیانا برخی از آنها درست نبوده متوجه او نمی‌داند و هیچ‌گاه هم از بغض خود در لحظه خواندن خبر درگذشت امام خمینی پشیمان نبوده است ولی نان آن را هم نمی‌خورد و پیاز داغ آن را هم زیاد نمی‌کند و در مصاحبه‌ای گفته تا یک ربع قبل خبر نداشته و مثلا نگفته تا صیح گریه می‌کردم و حتی وقتی یک بار از او پرسیدند از دیدار با امام چه حسی داشته گفت: من هرگز ایشان را ملاقات نکردم.

 یک بار هم وقتی پرسیدند بهترین و شیرین‌ترین خبری که خواندی کدام بوده بی‌درنگ پاسخ داد خبر قبول قطعنامه ۵۹۸ چون جنگ واقعا طولانی و پرتلفات شده بود و مردم از خبر ختم آن خوش‌حال شدند. در حالی که اگر می‌خواست تظاهر کند نباید می‌گفت چون امام خمینی از قبول قطعنامه به مثابه نوشیدن جام زهر یاد کرده بود.

 همین که مرحوم طهماسب خواسته بود در سکوت خبری دفن شود احتمالا به خاطر اطلاع از همین واکنش‌ها بوده است و گرنه اگر باور داشت شاید چنین نمی‌کرد. پس یک بار دیگر مرور می‌کنیم. بازیگران الزاما نقش‌هایی را که بازی می‌کنند باور ندارند ولی برخی گفتار متن‌ها یا نقش‌ها مورد اتفاق نظر عمومی نیست.

واکنش افکار عمومی هم یک‌سان نیست و شرایط را درک می‌کنند. مثلا امین حیایی در سال‌های بعد از بازی در قلاده‌های طلا سعی می‌کرد توضیح دهد نقش او علیه معترضان ۸۸ نبوده بلکه فیلم درباره سوء‌استفاده سرویس‌های جاسوسی بیگانه از اتفاقات ایران است که در عالم واقع هم محتمل است و نحوه پرداختن به آن می‌تواند محل بحث باشد نه اصل موضوع.

  مقام وزارت ارشاد اما جوری از کیانیان انتقاد کرده که او انگار برانداز شده در حالی که به صراحت در تازه ترین مصاحبه هم گفته  وسط باز است یعنی به براندازی باور ندارد و همواره از گرایش‌های اصلاحی و اعتدالی حمایت کرده است و طبیعی است که هم تندروهای داخلی بر او بتازند و هم براندازان خارجی.

منتها این که اصول‌گرایان ناگاه پشت سر دو سه هنرمند درگذشته مانند خانم پروانه معصومی و ناصر طهماسب قرار گیرند و آقای ابراهیم رییسی درگذشت یک بانوی هنرمند را تسلیت بگوید و کاری نداشته باشد در فیلم‌های پیش از انقلاب بدون حجاب بازی کرده یا در یک قاب عکس با فرح پهلوی حضور دارد ولی به مرگ بازیگر زن دیگر که به عکس قبلی بعد از انقلاب بازیگر شده توجه نشان ندهد بیان‌گر این است که می خواهند بگویند هوای هنرمندان هم سو با گفتمان رسمی تازه را داریم.

همین که مرحوم طهماسب ترجیح داد در سکوت به خاک سپرده شود نشان می‌داد پیش بینی می‌کرده چنین بحث هایی درمی‌گیرد اما اگر به آنچه در برخی گفتار متن‌ها و مستندها که بر سر آنها اجماع ملی وجود ندارد و اکثریت مردم ایران در انتخابات متعدد نشان داده‌اند از گفتمان دیگری حمایت می‌کنند باور داشت مانند مرحوم سلحشور وصیت می‌کرد حتی در قطعه هنرمندان دفن نشود حال آن که می‌دانیم گروه خونی ناصر طهماسب با آنها نمی‌خورد و اگر رضا کیانیان گفته ارزشش را نداشت به خاطر همین است و قیاس آقای سهرابی با دست‌مزدها و نقش آفرینی های او قیاس مع‌الفارق است زیرا جامعه ایران بعد ازاتفاقات ۸۸ و ۹۶ و ۹۸ و ۱۴۰۱ دوپاره و بلکه چند پاره شده و دولت کنونی گرایش اکثریت جامعه را نمایندگی نمی کند وگرنه منتقدان دولت را از شرکت در انتخابات کنار نمی زدند و تازه باز رضا کیانیان از وسط بازی دفاع می‌کند و نگفته چرا برانداز نشدی.

یک بار که صادق خرازی از عباس عبدی به خاطر تبعات اشغال سفارت آمریکا انتقاد کرده بود روزنامه‌نگار کهنه‌کار به او پاسخ داد اگر دکتر یزدی که آن موقع وزیر خارجه و منتقد آن اتفاق بود و ثمری از آن نچید خرده بگیرد اخلاقی است ولی شمایی که بعد از آن سفیر ایران در سازمان ملل شدی و سیاست‌های بعد بر اساس آن تنظیم شد نه.

حالا حکایت مشاجره مقام سینمایی ارشاد با رضا کیانیان است. اگر براندازان خرده بگیرند که از صدر تا ذیل مخالف‌اند و همه را سر و ته یک کرباس می‌دانند و به تنوع درون حاکمیت و تفاوت اصول‌گرایان و اصلاح‌طلبان و اعتدال‌گرایان باور ندارند و نواصول‌گرایی تندرو را هم از میانه‌روها تفکیک نمی‌کنند مطابق نگاه آنان است اما مدیر‌کل سینمایی دولت فعلی چرا باید سوابق کیانیان را زیر سوال ببرد؟

  بازیگر سرشناس اصل همکاری با پروژه های دولتی و ارگانی را نفی نکرده. بلکه همکاری با یک نحله خاص را که در پی محدود کردن فضا برای دیگران‌اند سرزنش کرده و احترام متوفا را هم نگاه داشته و تنها طرح سوال کرده است ولو در قالب پرسش استفهامی.

  این چند سطر اگر جانب رضا کیانیان را داشت به این خاطر نیست که با منتقدان صاحب منصب او خرده برده‌ای دارم که با سازمان سینمایی سابق و لاحق رابطه‌ای نداشته ام.

   از این حیث هم البته هست که در میان بازیگران مطرح و درجه اول  هیچ کس چون رضا کیانیان با رسانه مأنوس نیست و به صراحت او بر بازگشایی خانه روزنامه‌نگاران ایران - ساختمان انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ایران- نه یک بار که به دفعات تاکید نداشته و مثل او همراهی نکرده است و از این حیث بسیار ممتاز و شایان تحسین است. وگرنه بازیگری که مقایسه خود با رابرت دنیرو را هم نمی‌پسندد و می‌گوید آحر او کجا کتاب بازیگری نوشته چه نیاز به دفاع و ستایش‌هایی از این دست دارد؟

 

دیدگاه
آخرین اخبار
بازار