برای همکار رسانه‌ای‌ام زهرا هاشمی

بحران «سلامت روان» در وزارت بهداشت

نویسنده : رامیز قلی‌نژاد *

این‌روزها «*بحران سلامت روان*» و کلیدواژه‌های مرتبط با آن را در رسانه‌ها و سخنان کارشناسان و متخصصان جامعه‌شناسی و روان‌شناسی، زیاد می‌شنویم. سال‌هاست که این بحران خاموش اما فراگیر، گریبانگیر جامعه‌ی ایرانی‌ست. براساس آمارهای رسمی وزارت بهداشت، نزدیک به یک‌سوم مردم کشور درجاتی از اختلال اضطراب، افسردگی یا فرسوده‌گی روانی را تجربه می‌کنند. *بحران‌های اقتصادی، ناامنی شغلی، نابرابری اجتماعی، تورم فزاینده، تبعیض‌های جنسی، قومی، مذهبی و زبانی، سرکوب آزادی‌های فردی و نبود احساس امید به آینده*، همه دست‌به‌دست هم داده‌اند تا سطح تاب‌آوری اجتماعی به پایین‌ترین حد خود در چند دهه‌ی اخیر برسد.

نشانه‌های زیادی از این اختلالات و بحران را روزانه در اماکن عمومی، کوچه و خیابان، تاکسی و اتوبوس، ادارات و مدارس و … مشاهده می‌کنیم که هرچند غیرطبیعی‌ست اما متاسفانه عادی شده‌است!

اما گاهی بحران سلامت روان، نه در کوچه و خیابان، بلکه در سالن‌های رسمی قدرت خود را عریان می‌کند؛ جائی که مسؤولان، به جای درک خشم و اضطراب جامعه، خود نماد و نمونه‌ئی از همان بحران می‌شوند که قرار است درباره‌اش سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی کنند.

ماجرای نشست خبری اخیر معاون وزرات بهداشت درباره‌ی «سلامت روان» دقیقاً از همین دست است. در حالی که هدف جلسه پرداختن به وضعیت روانی جامعه و بحران سلامت روان در ایران بوده‌است، رفتار تند، تحقیرآمیز و سراسر خشم و عصبانیت معاون وزیر بهداشت در پاسخ به پرسش یک خبرنگار زن، تصویری تکان‌دهنده از عمق این بحران و وضعیت روانی و فرهنگی حاکم بر بدنه‌ی قدرت به نمایش می‌گذارد. حتی رفتار ایشان با همکاران خود که در تلاش‌اند خشم و عصبانیت وی را کنترل و فضای جلسه را آرام کنند، نیز بسیار زننده و خارج از نزاکت است. 

در ویدیوهائی که از این نشست منتشر شده‌است، معاون وزیر در واکنش به پرسش یک خبرنگار، با عباراتی توهین‌آمیز مانند «یک الف‌بچه»، «حرف مفت می‌زند» و «جنجال دوست داری؟» در حضور جمعی از خبرنگاران رسانه‌ها به او توهین می‌کند و از پاسخ سرراست، علمی و مسؤولانه طفره می‌رود. رفتاری که هیچ نشانه‌ئی از مسؤولیت و رفتار حرفه‌ای مبتنی بر پاسخ‌گویی ندارد و نمایشی‌ست سرشار از خشونت کلامی و بی‌احترامی که بیانگر بی‌کفایتی ارتباطی یک مسؤول ارشد دولتی‌ست.

این اتفاق، صرفاً رفتار شخصی یک مقام دولتی نیست که عاجز از کنترل خشم و عصبانیت بی‌جای خود است؛ بازتاب نوعی ذهنیت در ساختار قدرت است که «پاسخ‌گویی» را برنمی‌تابد. در نظام‌های دموکراتیک، مقام مسؤول، خود را در برابر افکار عمومی پاسخ‌گو می‌داند. او می‌داند که پرسش خبرنگار، نه سخنان دل‌بخواهی او، بل‌که نمادی از حق پرسشگری و مطالبه‌گری جامعه است.

وقتی پرسش به چشم دشمنی نگریسته شود، قدرت به‌جای گفت‌وگو، به فریاد متوسل می‌شود و این فریاد، نشانه‌ی همان اضطراب و ناپایداری روانی‌ست که جامعه سال‌هاست از آن رنج می‌برد.

شاید بتوان گفت این کنفرانس خبری، به طرزی اعجاب‌انگیز و خودناآگاه بدل به سندی غیرقابل‌انکار برای بحران سلامت روان در جامعه‌ی از هم‌گسیخته‌ی ایرانی می‌شود! 

این نمایش تلخ و آزاردهنده البته وجه دیگری هم دارد که کمتر از اصل موضوع، نگران‌کننده نیست و آن هم سکوت دیگر خبرنگاران حاضر در نشست است.  براساس آن‌چه از ویدیوهای منتشره قابل فهم است، هیچ‌یک از همکاران رسانه‌ای به رفتار ناشایست و خشونت کلامی معاون وزیر بهداشت، اعتراض و یا در اقدامی اعتراضی، جلسه را ترک نمی‌کند.

این سکوت، نماد فرسوده‌گی حرفه‌ای در رسانه‌های ایران است: خبرنگارانی که میان ترس از حذف، فشار معیشتی و محدودیت‌های فزاینده، دیگر توان ایستادن در کنار یکدیگر را هم ندارند. اکنون پرسش نگران‌کننده این است: رسانه‌ای که نمی‌تواند از خودش و خبرنگارش دفاع کند، چگونه می‌تواند مدعی دفاع از مردم و حقوق جامعه باشد؟

در بسیاری از کشورها، اگر مقام دولتی چنین رفتاری با خبرنگار داشته باشد، موجی از اعتراض صنفی و واکنش مدنی شکل می‌گیرد. اما در ایران، نه‌تنها اعتراض عمومی از سوی همکاران شکل نمی‌گیرد، بل‌که معمولاً با چند جمله توجیهی در حاشیه فراموش می‌شود. همین چرخه‌ی سکوت، استبداد را بازتولید و فرهنگ بی‌احترامی و خشونت رفتاری و کلامی را تثبیت می‌کند.

رفتار معاون وزیر بهداشت، نشانه‌ئی از بحرانی‌ست که از سطح فردی فراتر رفته و به سطح ساختار رسیده است: بحران سلامت روان در قدرت. قدرتی که از پرسش می‌ترسد، از پاسخ فرار می‌کند و از نقد می‌گریزد، خود بیمار است و نیاز به درمان دارد.

* کارشناس رسانه و ارتباطات

 

دیدگاه