فست فود اصیل ایرانی را می شناسید؟

«آب دوغ خیار» دیگر چیست؟ اصلا مگر این معجون سرهمی غذاست که می‌خواهید به خورد ما دهید؟ عرض به خدمتتان شما اولین نفری نیستید که در طول تاریخ برایش این سوال پیش آمده، قبل‌ترها هم این سوال را پرسیدند و جواب هم گرفته‌اند‌.

ساندویچ های پر و پیمان، همبرگرهای کوچک و بزرگ، سیب‌زمینی با انواع سس‌های دست‌ساز و پیتزاها، این موجودات دایره‌ای در برخی مواقع مربع، مستطیلی، این‌ها را هر وقت در بین پیاده‌روی‌های بهاره یا صفحه گردی‌های مجازی‌تان می‌بینید یک دل نه صد دل در گروش می‌دهید و تا شفارشش ندهید و نوش جانش نکنید آرام نمی‌گیرید؟

حق هم دارید، آخر هم رنگ و رو دارند، هم‌ بو و برنگ، حالا فدای سرتان که فایده‌شان کم است و چربی و قند و فشار بالا آوردنشان، زیاد!

فست فود اصیل ایرانی

چه شد؟ چرا ابروهایتان گره خورد؟ طوری نیست، بیایید در معیت هم، یک فست فود یادآوری کنیم تا بدانید و آگاه باشید ما هم طرفدار غذاهای فوری فوتی‌ایم، خدا را چه دیدید شاید در آخر رضایت در چشم‌هایتان جاخوش کرد.

خبر خوب اینکه این غذا روغن لازم نیست، حتی برنج و گوشت هم نمی‌خواهد، پای گاز ایستادن هم برایش تعطیل است، دستور تهیه‌اش هم مدام قابل تغییر. حال، این شما و این «آب دوغ خیار» فست فود اصیل ایرانی.

پدر سوخته‌ها، چه غذاها می‌خورند و ما بی‌‌خبریم!

«آب دوغ خیار» دیگر چیست؟ اصلا مگر این معجون سرهمی غذاست که می‌خواهید به خورد ما دهید؟ عرض به خدمتتان شما اولین نفری نیستید که در طول تاریخ برایش این سوال پیش آمده، قبل‌ترها هم این سوال را پرسیدند و جواب هم گرفته‌اند‌.

در تاریخ آمده، در زمان ناصرالدین شاه، روزی امیرکبیر که از حیف و میل سفره های خوراکِ درباری به تنگ آمده بود به شاه پیشنهاد کرد که برای یک روز آنچه رعیت می‌خورند را میل کند.

شاه پرسید: مگر رعیت ما چه میل می کنند!؟

امیر گفت : ماست و خیار.

شاه سر آشپزباشی‌ را صدا زد و فرمان داد برای ناهار فردا ماست و خیار درست کند.

سر آشپزباشی‌ به تدارکات چی دستور تهیه مواد زیر را داد:

ماست پر چرب اعلا ۶ من، خیار نازک و قلمی ورامین ۲ من، گردوی مغز سفید بانه ۱ کیلو، پیاز اعلای همدان ۱ من، کشمش اعلا و مویزِ شاهانی بدون هسته ۱ کیلو، نان مرغوب مغز دار خاش خاش دارِ دو آتیشه ۳ من، نعنای باغی اعلا و سبزی‌های بهاری ۱ کیلو!

خلاصه مطلب این که ناصر الدین شاه قبله عالم صاحب قران بعد از اینکه یک شکم سیر ماست و خیار تناول کرد، فرمان به یک کاسه اضافه داد و در حالی‌ که ترید می‌کرد برگشت و به امیرکبیر گفت: « پدر سوخته ها ، رعایای ما چه غذاها می‌خورند و ما بی‌ خبر بودیم! هر کس نارضایتی کرد و کفرانِ نعمت، به چوب و فلک ببندینش …!!!!

همه آنچه برای «آب دوغ خیار» می‌خواهید

شنیدید؟ دیدید؟ لذت بردید؟ لبخند به لبتان آمد از این طنز تاریخی؟ خب خدا رو شکر. پس بیایید و تصدیق کنید این روزها که بهار زودتر هول تابستان داشته و به گرما زده، آب دوغ خیار، خوب چاره‌ایست و صد البته خوشمزه چاره‌ایی.

حال که همه نظرها موافق است، وقت دست به کار شدن است.

مایه اش هم چند قلم بیشتر نیست، اول ماست؛ اگر چرب یا چکیده باشد که چه بهتر، خیار و کشمش و گردو، سبزی معطر (نعنا، تره، شوید، جعفری تازه) اگر نبود خشک شده‌اش هم خوب است، گل محمدی خشک شده و دوغ، یخ و آب، این مایه حیات، اگر چند حبه سیر هم باشد که دیگر فبها.

«آب دوغ خیار»، یک رسم خانوادگی!

می‌دانید آب دوغ خیار، نه صرفا یک غذا که می‌تواند یک رسم خانوادگی باشد. به کوچک‌ترهای با دقت‌تر بدهید خیارها را بشویند، زحمت سبزی خرد کردن را بدهید به بزرگترهای خانه.

خودتان هم کاسه‌ای بزرگ بیاورید و خیارها و حبه‌های سیر را تا جا دارد ریز ریز ریز خرد کنید.

گردو هم با پشت همان چاقو یا گوشت کوبی تکه تکه کنید.

کشمش، دم کشمش‌ها هم بگیرید، شاید همزمان دلتان خواست و از کشمش هم دم دارد حرف زدید و دل به دل بچه‌هایتان دادید.

خب حالا تقریبا همه چیز آماده و لحظه هیجان انگیز فرا رسیده، ماست را در کاسه بزرگ بریزید و بدهید بچه‌ها تا جان دارند همش بزنند، حالا اگر کمی هم اطراف ماستی شد فدای سر همگی‌تان، زیرانداز را برای همین وقت ها گذاشته‌اند دیگر!

حال، خیار و سیر و سبزی‌های خوش بو را اضافه ماست کنید و باز هم ماموریت بچه ها را در هم زدن، تمدید.

گردو و گل محمدی هم آرام آرام به این بزم وارد کنید، دوغ و آب و یخ را که زدید تنگ غذا، دیگر همه چیز آماده است. نان خشک را بیاورید که اضافه آب دوغ خیار کنید. سفره پهن کنید، دور هم بنشینید و پیاله پیاله از این فست فود همه چی تمام نوش جان کنید.

فقط غذایتان که تمام شد یک چای نبات، چای خرما، چای و خوراکی طبع گرمی به بدن بزنید که باقی روز خواب نباشید و سرحال و تر و فرز به بقیه کارهایتان برسید.

 

دیدگاه