شیرینی ۵ میلیاردی علیرضا بیرانوند؛ رشوه یا افترا؟
همچنان بحث موضوعی که علیرضا بیرانوند مطرح کرده بود، بسته مانده است.

به گزارش جهان مانا،پرونده علیرضا بیرانوند به پایان رسید؛ حداقل در ظاهر. با رأی کمیته استیناف، دروازهبان ملیپوش چهار ماه محروم شد و همراه با باشگاه تراکتور، محکوم به پرداخت بیش از ۲۷ میلیارد تومان به پرسپولیس. اما آنچه در این میان بیسر و صدا دفن شد، موضوعی است بهمراتب جدیتر از هر محرومیت و جریمهای: ادعای پرداخت ۵ میلیارد تومان به مدیران باشگاه پرسپولیس برای الحاق یک بند به قرارداد، توسط خود بازیکن.
بیرانوند این را نه در لفافه، نه پشت پرده، بلکه آشکارا و با صراحت عنوان کرد که «شیرینی» داده، پولی که بدون تعارف چیزی جز رشوه در قبال آن مدیر یا مدیران برای خیانت به باشگاه نیست. اما عجیبترین بخش ماجرا این است که این اعتراف رسمی، نه واکنشی در سطح فدراسیون فوتبال بهدنبال داشت، نه تحقیقی، نه پیگردی و نه حتی پرسش سادهای از سوی مقامات قضایی یا ورزشی کشور. نه بازیکن برای ادعای افترا بازخواست شد، نه مدیرانی که متهم به فساد شدند، مورد تحقیق قرار گرفتند. گویی هیچکس علاقهای به دانستن حقیقت ندارد.
کمیته انضباطی هم با پاسخی حیرتانگیز، عملاً موضوع را بیاهمیت جلوه داد: «بیرانوند گفته شیرینی داده، نه رشوه!» چنین نگاه سهلانگارانهای نسبت به یکی از آشکارترین نشانههای فساد، خود تبدیل به مسئلهای بسیار بزرگتر شده است. اگر پرداخت ۵ میلیارد تومان برای تغییر در قرارداد رسمی، در چهارچوب «شیرینی» توجیه میشود، پس مفهوم فساد در ورزش دقیقاً چیست؟
مسئله این نیست که آیا این پول پرداخت شده یا نه؛ مسئله این است که اگر ادعای بیرانوند درست باشد، مدیر یا مدیرانی در باشگاه پرسپولیس باید بابت دریافت وجه غیرقانونی و خیانت محاکمه شوند. و اگر ادعای او نادرست بوده باشد، آنوقت خود بیرانوند باید بهخاطر افترا و تشویش اذهان عمومی تحت تعقیب کیفری قرار گیرد. در هر دو حالت، جای سکوت نیست. بیتفاوتی در این ماجرا یعنی بیاعتنایی به شفافیت، اخلاق حرفهای و حتی قانون.
در تمام دنیا، وقتی شائبه فساد در یک قرارداد ورزشی مطرح میشود، دستگاههای ناظر چه ورزشی، چه قضایی بدون تعلل ورود میکنند. در ایران اما، حتی وقتی بازیکن خودش اقرار میکند، فدراسیون تنها سکوت میکند، رسانهها سرگرم تفسیر رأی انضباطی میشوند و دستگاه قضایی نیز تماشاگر باقی میماند.
محرومیت ۴ ماهه بیرانوند و جریمه سنگین تراکتور در جای خود مهم است، اما آنچه آینده فوتبال را تهدید میکند، نه تخلف قراردادی یک بازیکن، بلکه عادیسازی تخلفات بزرگتری مثل پرداخت پنهانی، فساد مالی، و زدوبند پشتپرده است. اگر چنین مسئلهای به بهانهی نداشتن سند یا نبود شاکی خصوصی، به حال خود رها شود، این تنها یک پیام دارد: در فوتبال ایران، فساد ارزش پیگیری ندارد.
این سکوت، سکوت سادهای نیست. سکوتی است که اعتماد عمومی را از بین میبرد، سلامت رقابت را زیر سؤال میبرد و نسل بعدی بازیکنان و مدیران را با این تصور تربیت میکند که فساد، اگر زیرکانه و بیسروصدا باشد، بیهزینه است. این دقیقاً همان لحظهای است که فوتبال دیگر فوتبال نیست؛ بلکه یک بازی تجاری آلوده به زد و بند، دلالیها و خیانت به اصول است.
اگر فدراسیون فوتبال توان یا ارادهی رسیدگی به چنین مسئلهای ندارد، پس دستگاه قضایی بهعنوان نهاد نظارتی موظف است که وارد شود. این فقط یک تخلف ورزشی نیست، بلکه مصداق فساد سازمانیافته در حوزه عمومی است. باشگاهی که با منابع عمومی اداره میشود، مدیری که از موقعیت خود برای دریافت وجه غیرقانونی استفاده کرده و بازیکنی که برای حفظ منافع خود، به پرداخت «شیرینی» که همان رشوه است، تن داده !اینها دیگر از حیطه فوتبال فراتر رفتهاند.
این پرونده، اگرچه در ظاهر بسته شد اما واقعیت این است که مهمترین بخش آن حتی باز نشده. این ۵ میلیارد نه تنها گره اصلی پرونده بیرانوند است، بلکه نشانهای هشداردهنده از عمق فساد پنهانی در ساختار فوتبال ایران است. اگر همین حالا جلوی آن گرفته نشود، فردا نه یک بازیکن، بلکه یک لیگ کامل، اسیر همین تبانیها و پرداختهای پنهانی خواهد شد.
پرسش نهایی اما همچنان بیپاسخ مانده است: ۵ میلیارد تومان از کجا آمد، به کجا رفت، و چرا هیچکس دنبالش نرفت؟